بازاریابی ویروسی چیه؟
بازاریابی ویروسی به مشتریها انگیزه میده تا پیامها، محصولات یا خدمات شما رو با شبکههای اجتماعی خودشون به اشتراک بذارن (چه از طریق دهان به دهان چه روی کانالهای شبکههای اجتماعی)، که باعث گسترش سریعتر پیام میشه. مثل وقتی که یه ویروس باکتریایی تکثیر میشه: شما محتوایی ایجاد میکنید که برای مشتریها یا خیلی جذاب و ارزشمنده یا خیلی سرگرمکننده که مردم سریعاً اونو به اشتراک میذارن. بازاریابی ویروسی در نهایت رشد نمایی در دسترسی و دیدهشدن ایجاد میکنه—در حالی که هزینههای بالای بازاریابی رو دور میزنه.
بازاریابی ویروسی یه استراتژی دیجیتال مارکتینگه که تو از قدرت شبکههای اجتماعی برای ایجاد هیجان درباره برند یا محصولت استفاده میکنی. این یکی از اقتصادیترین روشهای بازاریابیه که میتونه برای دیده شدن و اعتبار برندت معجزه کنه.
بهترین راه برای درک مفهوم بازاریابی ویروسی از طریق یه مثاله. اون رو مثل یه ویروس در نظر بگیر که به سرعت گسترش پیدا میکنه و مردم رو مبتلا میکنه. بازاریابی ویروسی به یه شکل جدید از بازاریابی اشاره داره که بیشتر به خاطر ظاهر شدن شبکههای اجتماعی به وجود اومده، هرچند که مفهومش به دهه 1990 برمیگرده.
یکی از اولین کمپینهای بازاریابی ویروسی توسط هاتمیل ایجاد شد وقتی که آدرسهای ایمیل رایگان به مشترکین جدید پیشنهاد کردن—و اونا تونستن حدود یک میلیون مشترک تو فقط شش ماه جذب کنن.
برخی از ویژگیهای بازاریابی ویروسی:
- بازاریابی محتوای جذاب که به شدت قابل اشتراکگذاریه.
- پیامهای آسان برای اشتراکگذاری از طریق شبکههای اجتماعی، دهان به دهان، اپلیکیشنهای پیامرسان یا ایمیل.
- استفاده از شبکه فردی برای به اشتراکگذاری تبلیغات محتوای ویروسی در کانالهای اجتماعیشون.
- محتوایی که برای رشد ارگانیک طراحی شده (مثلاً محتوایی که بدون تبلیغات سنگین رشد میکنه).
- محتوایی که تأثیر بلندمدتی روی بینندهها میذاره.
کمپین بازاریابی ویروسی چطور کار میکنه؟
تا حالا یه میم خندهدار رو با یه دوست به اشتراک گذاشتی؟ این شبیه به نحوه کار یه کمپین بازاریابی ویروسیه.
به طور خلاصه، اولین قدم اینه که یه کمپین بازاریابی منحصربهفرد و خلاق ایجاد کنی که میتونه هر چیزی از یه ویدئو تا یه چالش باشه. کمپین در یه کانال بازاریابی آنلاین مثل پلتفرمهای شبکههای اجتماعی، فرومها، جوامع، وبلاگها، سایتهای خبری، سرویسهای پیامرسان یا ایمیل به اشتراک گذاشته میشه.
برای مثال فرض کنیم یه ویدئو ایجاد کردی. ویدئو رو روی شبکههای اجتماعی خودت منتشر میکنی و به زودی به چند صد بازدید میرسی. اون بینندهها ویدئو رو میگیرن و با دوستاشون به اشتراک میذارن. یکی از دوستاشون بعداً ویدئو رو با دوستان خودش به اشتراک میذاره و قبل از اینکه بفهمی، ویدئوت به میلیونها نفر رسیده.
یکی از مثالهای موفق کمپین بازاریابی ویروسی کمپین “Live There” ایربنب هست. این کمپین از محتوای تولیدشده توسط کاربران استفاده کرد و کاربرا رو تشویق کرد تا تجربیات منحصر به فرد سفر خودشون رو با ایربنب به اشتراک بذارن و با هشتگ #LiveThere در شبکههای اجتماعی منتشر کنن.
این کمپین در کانالهای شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و یوتیوب و در وبلاگها و مقالات توسط بلاگرهای مستقل تبلیغ شد که سطح بالایی از آگاهی و تعامل رو برای کمپین به ارمغان آورد.
تفاوت بین بازاریابی ویروسی و بازاریابی گوریلا چیه؟
با اینکه خیلیها این دو اصطلاح رو اشتباه میگیرن، ولی یه تفاوت جزئی بین بازاریابی ویروسی و بازاریابی گوریلا وجود داره.
بازاریابی گوریلا بیننده رو غافلگیر میکنه و وقتی که کمترین انتظار رو دارن، توجهشون رو جلب میکنه. مثلاً، یه شرکت ممکنه از یه رویداد—مثل یه کنفرانس یا جشنواره—برای تبلیغ محصول/خدمت خودش به شکل خلاقانهای استفاده کنه.
از طرف دیگه، بازاریابی ویروسی همه چیز درباره اینه که کاربران بهصورت ارگانیک و سریع محتوا رو پخش میکنن. کی یادش میاد چالش سطل آب یخ ؟
5 تکنیک بازاریابی ویروسی
در حالی که هیچ تضمینی وجود نداره که کمپین بازاریابی شما ویروسی بشه، چند استراتژی بازاریابی ویروسی ثابتشده وجود داره که میتونید برای افزایش شانس موفقیت اون استفاده کنید. بعد از همه، محتوای ویروسی معمولاً بهطور تصادفی اتفاق نمیافته و بیشتر نتیجه توجه دقیق به رفتار مصرفکننده هست.
1. مخاطبت رو عمیقاً بشناس و پلتفرم مناسب انتخاب کن
مصرفکنندهها هر ثانیهای که توی وب میگذرانند، با حجم زیادی از محتوا محاصره میشن، چه روی کامپیوتر باشن و چه دستگاههای موبایل. برای اینکه توجه اونها رو به جای اسکرول کردن از کمپینتون جلب کنی، باید یه عنصر جلب توجه فوری داشته باشی که اونا رو متوقف کنه.
داشتن یه عنصر بصری توی محتوای بازاریابی دیجیتال (و به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی ویروسیتون) میتونه کمک کنه. علاوه بر اون، باید مخاطب هدف رو با پیامی که فوراً به عنوان جسور، خندهدار، وحشی، شگفتانگیز یا چیزی در این بین شناخته میشه، جذب کنی.
بهعنوان مثال، کمپین ۲۰۱۹ برای تبدیل یک تخممرغ به محبوبترین عکس در اینستاگرام باورنکردنی موفق بود چون چقدر عجیب و خندهدار بود. هیچ منطق یا دلیلی براش نبود و دقیقاً همین چیزی بود که مردم رو به لایک کردن عکس جذب کرد.
برای اینکه یه کمپین ویروسی بشه، باید توسط هزاران نفر به طور مکرر به اشتراک گذاشته بشه. شرکتت باید محتوا رو روی پلتفرمهای مناسب به اشتراک بذاره تا توسط مخاطب هدفت دریافت بشه.
به این فکر کن که مخاطب هدفت بیشتر تو کدوم پلتفرمها وقت میگذرونه. اونجاست که محتوای تو احتمالاً بیشتر به اشتراک گذاشته میشه. به عنوان مثال، برای کمپینهای بصری، اینستاگرام انتخاب ایدهآله. برای کمپینهایی مثل چالش سطل آب یخ، بهترین پلتفرمها یوتیوب و تیکتاک هستن.
علاوه بر انتشار محتوا در پلتفرم مناسب، باید محتوای خودت رو برای مخاطبان به راحتی قابل اشتراکگذاری کنی. این به معنای فعال کردن قابلیتهای اشتراکگذاری، جاسازی و دانلود روی محتوای خودت هست تا مردم بتونن سریعاً محتوا رو برای دوستاشون بفرستن، دانلودش کنن یا به فرمت دیگهای (مثل GIF) تبدیلش کنن.
2. از تصاویر تأثیرگذار برای ارتباط استفاده کن
یه تکه محتوا به ندرت ویروسی میشه اگه مخاطبش رو به تعامل تشویق نکنه. بازاریابی ویروسی وقتی بهترین کار رو میکنه که برای تعامل و اشتراکگذاری آسان طراحی شده باشه.
حداقل، محتوای شما باید شامل نوعی فراخوان به اقدام (CTA) باشه که به کاربران بگه بعد از شنیدن پیام شما چه اقدامی انجام بدن. برخی از موفقترین کمپینهای ویروسی شبکههای اجتماعی همچنین فرصتهایی برای مخاطب ایجاد میکنن تا نظر بده، محتوای خودشون رو ایجاد کنه یا بهنوعی همراه بازی بشه.
هدف شما اینه که مطمئن بشین بینندهها چشماشون رو از صفحه بر ندارن تا وقتی که محتوای شما رو با شبکههای خودشون به اشتراک بذارن. اگه کمپین شما بتونه رسانهها رو هم درگیر کنه، این برای جلب توجه و تبلیغات هم بهتره.
مردم عاشق تصاویر خوبن. تصاویر رنگی حتی میتونن تمایل به خواندن رو تا ۸۰٪ افزایش بدن. مردم ۲۰٪ از آنچه میخونن، ۱۰٪ از آنچه میبینن، ولی ۸۰٪ از آنچه میبینن و انجام میدن رو به یاد میآرن.
به همین دلیله که هر کمپین بازاریابی ویروسی به یه استراتژی تصویری قوی نیاز داره. چه ویدئو باشه چه GIF، استراتژی تصویری تو باید با برند و مخاطب هدفت سازگار باشه.
3. خلاقیت رو در رویکردت اولویت بده
مصرفکنندهها به شدت تحت تأثیر احساساتشون قرار میگیرن. وقتی محتوای بازاریابی ویروسی ایجاد میکنی که منجر به واکنش احساسی قوی میشه، بینندههات احتمال بیشتری داره که درگیر بشن.
به برخی از قطعات محتوای ویروسی که به یاد داری فکر کن. ممکنه تو رو به خنده یا گریه انداخته باشن. شاید اونا بهخصوص دلگرمکننده باشن یا به حس نوستالژیت بپردازن. در برخی موارد، محتوا ممکنه توسط یک سلبریتی که از قبل دنبال میکنی یا تحسینش میکنی، به اشتراک گذاشته شده باشه. هر کمپین بازاریابی که به ذهنت میاد، احتمالاً به این دلیله که بهنوعی روی تو تأثیر گذاشته.
تبلیغات اطلاعاتی کسلکننده وقتی هدف ویروسی شدنه خوب عمل نمیکنن، بنابراین مطمئن بش که به مخاطبت کمک میکنی چیزی رو احساس کنن که اونا رو به اقدام تحریک کنه. کمپین موفق “Thank You, Mom” از P&G رو بهعنوان نمونهای از چگونگی الهامبخشی به مخاطبان ببین.
شانس بیشتری برای ویروسی شدن کمپین بازاریابیت داری اگه منحصر به فرد، نوآورانه و جذاب باشه. باید چیزی جدید و جلب توجهکننده باشه.
به عبارت دیگه، به یه برنامهریزی دقیق و ایدهپردازی از تو و تیم خلاقانهت نیاز داره. همیشه میتونی کمپین کسی دیگه رو کپی کنی، ولی ممکنه مردم خیلی به اشتراکگذاری محتوا علاقهمند نباشن.
به اهداف بازاریابیت فکر کن تا چیزی منحصر به فرد ایجاد کنی که مخاطب هدفت بهش اشتیاق داشته باشه.
چه چیزی رو میخوای به دست بیاری؟ هدفت ترویج محصول جدیدته یا انتقال یه پیام؟
وقتی هدفت رو مشخص کردی، میتونی شروع به برنامهریزی کنی که چطور میتونی مردم رو وادار کنی که اقدام مورد نظرت رو انجام بدن. به عنوان مثال، اگه محصول جدیدت رو تبلیغ میکنی، میتونی یه مسابقه سرگرمکننده ایجاد کنی. تشویق مردم به ارسال عکسهایی از خودشون با محصولت و استفاده از یه هشتگ خاص یه استراتژی خوب برای تبلیغ برندته.
یادت باشه: کلید این کار اینه که یه چرخش منحصر به فرد بهش بدی که مردم رو درگیر کنه.
4. تعامل احساسی رو تقویت کن
همه کمپینهای بازاریابی محتوای ویروسی یک چیز مشترک دارن: پیامهاشون میتونن در یک جمله یا عبارت کوتاه خلاصه بشن. داشتن بیش از یک CTA یا پیام کلان میتونه مخاطب رو گیج یا منحرف کنه، که اثربخشی کلی کمپین رو کاهش میده. محدود کردن پیام ویروسی به یک برداشت ساده اون رو بهیادماندنی و قابل دسترسی میکنه.
تمام محتوای شما هم باید نسبتاً ساده باشه. وقتی توی شبکههای اجتماعی به اشتراک میذاری، متن خودت رو با هشتگهای زیاد پر نکن، که میتونه ظاهر بهمریختهای ایجاد کنه و از پیام اصلیت منحرف بشه. ایدهآل اینه که ویدئوها رو تا حداکثر ۳۰ ثانیه نگه داری—فقط به اندازهای که پیامت رو بدون هیچ چیز اضافی برسونه.
در نظر داشته باش که سادگی نباید خلاقیت رو در کمپینهای تبلیغاتی ویروسی محدود کنه. وقتی برای برنامه بازاریابی ویروسیت ایدهپردازی میکنی، خارج از چهارچوب فکر کن تا پیامت رو بیان کنی. این ویدئو تبلیغاتی ویروسی از کمپین “Evolution” داو، که به برند کمک کرد برای تعهدش به زیبایی واقعی شناخته بشه، یه نمونه عالی از چگونگی ارسال یه پیام بزرگ بدون گفتن زیاد هست.
برای اینکه کمپین بازاریابیت موفق باشه، باید مخاطبان رو وادار به احساس کنه: شوک، حیرت، تعجب یا همدردی. اگر مردم هیچ احساسی نداشته باشن، چرا باید بخوان محتوای شما رو به اشتراک بذارن؟
همه کمپینهای بازاریابی ویروسی موفق واکنشهای احساسی قوی در بینندهها ایجاد میکنن. به عنوان مثال، چالش سطل آب یخ مردم رو به همدردی با افراد مبتلا به ALS وادار کرد. کمپین “The Man Your Man Could Smell Like” از Old Spice با طنزش میلیونها بیننده جذب کرد. کمپین “Real Beauty Sketches” داو زنان رو توانمند کرد و احساس گرما، شادی و اعتماد به نفس در اونا ایجاد کرد.
5. اهداف کمپینت رو شفاف کن
در طول کمپینهای بازاریابی ویروسی، مطمئن شو که تیمت در پشت صحنه برای بهبود هدفگیری، دوباره درگیر کردن اعضای مخاطب و نگهداشتن تمرکز دنیا روی برندت کار میکنه. برای انجام موفقیتآمیز این کار، باید اهداف بازاریابی داشته باشی که تو رو به بهبود استراتژیت در زمان واقعی هدایت کنه.
یک هدف بازاریابی باید یه هدف مشخص و قابل اندازهگیری باشه. به این ترتیب، دادههات میتونن بهت بگن که آیا در مسیر درست هستی یا نیاز به تنظیمات داری. به این فکر کن که میخوای در اولین ساعت چند نفر رو برسی و تا پایان سه هفته چند اشتراک داشته باشی. کمپین چطور باید بهلحاظ مالی بر شرکتت تأثیر بذاره و چطور میتونی نتایج رو پیگیری کنی؟
انجام تحقیقات بازاری درباره هر یک از کمپینهای گذشته رقبا میتونه بهت کمک کنه یه هدف واقعبینانه تعریف کنی بدون اینکه خودت رو دست کم بگیری.
هر کمپین بازاریابی ویروسی موفق مخاطب هدف رو در نظر میگیره. کمپین باید با مخاطب هدف همخوانی داشته باشه تا مردم اون رو ببینن و با دوستانشون به اشتراک بذارن.
قبل از شروع ایجاد کمپینت، سعی کن به سوالات زیر پاسخ بدی:
- مخاطب هدف من به چه چیزهایی علاقهمنده؟
- آرزوها، رویاها و ارزشهای مردم چیه؟
- چطور میتونم اونا رو وادار کنم که محتوا رو با شبکه اجتماعیشون به اشتراک بذارن؟
پنج مزیت برتر استفاده از بازاریابی ویروسی
وقتی تبلیغات ویروسی بهدرستی انجام بشه، میتونه کسبوکار شما رو به ارتفاعات جدیدی برسونه. و این فقط شروع کاریه که بازاریابی ویروسی میتونه برای کسبوکار شما انجام بده. برخی از مزایای اضافی ویروسی شدن شامل موارد زیر هستن:
- بیشتر دیده شدن: بازاریابی ویروسی برند شما رو جلوی مخاطبانی که فراتر از دامنه اولیه شما هستن قرار میده. این به محتوای شما اجازه میده تا بهصورت ارگانیک پخش بشه چون مشتریها اون رو با شبکههای خودشون به اشتراک میذارن.
- بهتر شدن تولید لید: وقتی محتوای شما ویروسی بشه، افرادی که قبلاً نمیدونستن برند شما وجود داره، بهطور ناگهانی وبسایت شما رو بازدید میکنن، فرمهای تماس رو پر میکنن، در شبکههای اجتماعی با شما درگیر میشن یا برای خبرنامههای شرکتتون ثبتنام میکنن.
- فروش بیشتر: بیشتر دیده شدن بهطور طبیعی منجر به فروش بیشتر میشه. وقتی یه کمپین ویروسی بشه، خیلی از هیجانها رو حول محصول یا خدمت شما ایجاد میکنه که به کنجکاوی و تبدیل شدن به مشتری و احتمالاً فروش بیشتر تبدیل میشه.
- افزایش اعتبار شرکت: مصرفکنندههای امروزی به محتوایی که از دوستان و خانوادهشون میآد بیشتر از تبلیغات سنتی اعتماد میکنن. وقتی محتوای شما در یه کمپین ویروسی به اشتراک گذاشته میشه، اعتبار و شهرت برند شما رو افزایش میده و در نهایت شما رو به عنوان یه نام معتبر در صنعت معرفی میکنه.
- بیشتر شدن تعامل و ارتباط مشتری: کمپینهای بازاریابی دیجیتال ویروسی منفعل نیستن. افراد بهطور فعال لایک میکنن، نظر میدن، به اشتراک میذارن و بهطور مستقیم با برند شما در زمان واقعی درگیر میشن که همه اینها به بهبود تعامل مشتری و سرمایهگذاری در برند شما کمک میکنه.
مثالهایی از کمپینهای بازاریابی ویروسی
حالا که عناصر اصلی یک کمپین بازاریابی ویروسی رو تحلیل کردیم، میتونیم به چند نمونه از کمپینهای بازاریابی ویروسی موفق نگاهی بندازیم تا ایده بگیریم.
پیشنهاد ارجاع دراپباکس
در سپتامبر 2008، دراپباکس حدود 100 هزار کاربر داشت. اما بین سالهای 2008 تا 2010، تعداد کاربران شروع به دو برابر شدن هر سه ماه یک بار کرد و تا آوریل 2010، دراپباکس 4 میلیون کاربر ثبتنامشده داشت. این رشد 3900 درصدی در طول 15 ماه بود! چطور؟
اونا یه برنامه ارجاع فوقالعاده موثر ایجاد کردن که ویروسی شد. در واقع، برنامه ارجاع این شرکت یکی از بررسیشدهترین برنامههای ارجاع در تاریخ بازاریابی ارجاعیه.
داستان کسب و کار و برنامه ارجاع دراپباکس بسیار ساده بود: به کسانی که شرکت شما رو به دوستانشون معرفی میکنن فضای بیشتری بهصورت رایگان بده و همچنین به کسانی که دعوتنامه رو قبول میکنن. هم ارجاعدهنده و هم ارجاعشونده هر کدوم 500 مگابایت فضای اضافی رایگان دریافت میکردن، تا حداکثر 16 گیگابایت.
اما علاوه بر ایجاد یک برنامه ارجاع عالی، اونا همچنین ارسال ارجاع رو برای کاربران بهشدت آسون کردن. مردم میتونستن دوستشون رو با سادگی به اشتراکگذاری لینک ارجاع منحصر به فرد خودشون از طریق ایمیل، پیامک، شبکههای اجتماعی یا اپلیکیشنهای پیامرسان معرفی کنن.
اما این همهش نیست! مردم همچنین میتونستن ببینن دعوتهاشون چطور عمل میکنه. این ویژگی کاربران رو در یک حلقه ویروسی نگه میداشت و اونها رو ترغیب میکرد تا با دوستانشون پیگیری کنن و ارجاعات بیشتری ارسال کنن تا فضای رایگان بیشتری بگیرن.
درسهای کلیدی:
- به کاربران چیزی رایگان بده.
- تجربه رو بدون اصطکاک کن.
- مردم رو ترغیب کن تا پیام رو بیشتر پخش کنن.
پیشنهاد ارجاع پیپال
میدونستی که برنامه ارجاع پیپال الهامبخش دراپباکس برای ایجاد برنامه ارجاع خودش بود؟
پیپال یکی از اولین شرکتهایی بود که از طریق بازاریابی ارجاع رشد ویروسی بزرگی بهدست آورد. برنامه ارجاع اونقدر موفق بود که رشد پیپال رو 1,650 درصد افزایش داد. شرکت در دو سال اول پس از تأسیس در سال 1998 یک میلیون کاربر بهدست آورد. تا سال 2004، شرکت بیش از 100 میلیون کاربر داشت.
در ابتدا، پیپال مشکلاتی در جذب مشتریهای جدید داشت. اونا تبلیغات رو امتحان کردن، ولی خیلی هزینهبر بود. اونا به رشد ارگانیک و ویروسی نیاز داشتن. اون موقع بود که شروع به دادن پول به مردم کردن.
هر مشتری که برای اولین بار ثبتنام میکرد 10 دلار پاداش میگرفت و کاربران با حسابهای موجود 10 دلار پاداش اضافی دریافت میکردن. همه کاربران باید ثبتنام میکردن، آدرس ایمیل خودشون رو تأیید میکردن و یک کارت اعتباری معتبر اضافه میکردن. اونا حتی با بازاریابی تأثیرگذار هم تجربه داشتن و با eBay برای بهبود تبلیغ برند همکاری کردن.
استراتژی اونقدر موفق بود که پیپال در سال اول دهها میلیون دلار برای پاداشهای ثبتنام و ارجاع خرج کرد. این استراتژی یه نمونه عالی از چگونگی مدیریت صحیح برنامههای ارجاع برای تسریع رشد و درآمده.
درسهای کلیدی:
- به کاربران از ابتدا چیزی اضافی بده تا بهسرعت وفاداری برند رو بهوجود بیاری.
- تجربه رو بدون اصطکاک کن.
- پاداشهایی بده که به کسبوکار تو منطقی باشن.
- با شرکتها یا تأثیرگذاران دیگه همکاری کن.
- نترس و یه رویکرد جدید رو امتحان کن.
اسپاتیفای Wrapped
اسپاتیفای اولین نسخه Wrapped خودش رو در سال 2015 منتشر کرد و اونو “Year in Music” نامید. این ویژگی به کاربران اجازه میداد نگاهی به 365 روز گذشته موسیقیشون بندازن و ببینن کدوم آهنگها و هنرمندان رو بیشتر گوش دادن. مردم حتی میتونستن ببینن چقدر ساعت موسیقی گوش دادن.
هرچند این ویژگی ویروسی نشد، ولی راه رو برای چیزی که بعداً به نام اسپاتیفای Wrapped میشد، هموار کرد.
اسپاتیفای Wrapped اساساً یه نسخه پیچیدهتر و قابل تنظیمتر از “Year in Music” هست. این یک اسلایدشو سالانه است که به کاربران آهنگها، هنرمندان و پادکستهای پرشنیدهشون در سال رو نشون میده.
در واقع، اسپاتیفای Wrapped اونقدر محبوبه که در دسامبر 2020 دانلودهای اپلیکیشن رو 21 درصد افزایش داد؛ بیشتر از 90 میلیون نفر با این ویژگی درگیر شدن.
اما دلیل اصلی ویروسی شدن اسپاتیفای Wrapped چیه؟
این مربوط به قابلیت اشتراکگذاریش هست.
اسلایدشو به کاربران در قالبی که شبیه داستان اینستاگرامه تحویل داده میشه با تصاویر چشمگیر. علاوه بر این، هر اسلاید یه دکمه اشتراکگذاری داره که اشتراکگذاری آمارهاشون رو روی پلتفرمهای اجتماعی آسون میکنه.
درسهای کلیدی:
- کار رو برای کاربران سرگرمکننده کن.
- اشتراکگذاری رو برای کاربران روی شبکههای اجتماعی یا با دوستان آسون کن.
- اون رو از نظر بصری جذاب کن.
- هر سال عناصر جدید و منحصر به فردی اضافه کن تا کاربران درگیر بمونن.
چالش پسزمینه مجازی Zoom
در سال 2020، وقتی مردم به خاطر همهگیری COVID-19 در خانه به فاصلهگذاری اجتماعی مشغول بودن، Zoom یه کمپین خلاقانه تولید محتوای اجتماعی توسط کاربران ایجاد کرد تا روحیهشون رو بالا ببره (و آگاهی از برند خودش رو افزایش بده).
اونا محتوای پسزمینه مجازی ایجاد کردن، جایی که کارگران از راه دور میتونستن ویدئوها و تصاویر خودشون رو با استفاده از ویژگی پسزمینه مجازی به اشتراک بذارن. هر ماه، جوایز در شبکههای اجتماعی اعلام میشد و سه کارگر از راه دور با اقلام برندداری شده پاداش میگرفتن.
شرکت یه صفحه فرود اختصاصی برای چالش ایجاد کرد، علاوه بر تبلیغ اون در تمام حسابهای شبکههای اجتماعی خودش.
کمپین اونقدر موفق بود که بیش از 50,000 نفر فقط برای شرکت در مسابقه ثبتنام کردن. این کمپین افراد جدیدی رو به Zoom آورد و اونا رو به کشف ویژگیهای مختلف ترغیب کرد.
درسهای کلیدی:
- کمپین رو در زمان مناسب و روی پلتفرمهای مناسب راهاندازی کن.
- یه چالش برای کاربران ایجاد کن و اون رو سرگرمکننده کن.
- پاداشهایی ارائه بده که کاربرانت بهشون علاقهمند باشن.
حرف آخر
برای ویروسی کردن کمپینت، هیچ دستورالعمل سری وجود نداره. بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که نگاهی به برخی از موفقترین کمپینهای ویروسی گذشته بندازی تا ببینی چی کار میکنه.
امیدوارم مثالهایی که بررسی کردیم، الهامبخشت باشن تا کمپین ویروسی بعدیت رو بسازی که همه دربارهش صحبت کنن. در نهایت، همه چیز به ایجاد محتوای منحصر به فردی برمیگرده که با مخاطب هدفت مرتبط باشه، در پلتفرم مناسب و در زمان مناسب منتشر بشه و واکنش احساسی قویای ایجاد کنه.
یک نظر اضافه کنید