چند تا از برندهای مورد علاقهات رو در نظر بگیر و فکر کن چرا اونها رو دوست داری. محصول یا خدمت احتمالاً خیلی توی این قضیه نقش داره، اما این فقط بخشی از داستانه — صدای برند یا شخصیتش هم یه عامل مهم توی وفاداری مشتریهاست.
به جو کلی برند مورد علاقهات فکر کن — دوستانه است؟ مقتدره؟ بامزه است؟ این صدای برند در حال کار کردنه. یه صدای برند بهخوبی تعریف شده میتونه اقتدار تو رو تقویت کنه، بازیگوشیت رو بیشتر کنه یا به سادگی صداقت و قابل درک بودنی که مشتریها دنبالشن رو به ارمغان بیاره. یه صدای ضعیف تعریف شده یا یکی که زیاد تغییر میکنه، میتونه به برندت آسیب بزنه و مشتریها یا مشتریهای احتمالی رو دور کنه.
خب بیایید در مورد چطور از صفر شروع کردن با نگاه به عناصری که صدای برند رو تشکیل میدن صحبت کنیم، به علاوه ۱۰ مثال الهامبخش.
صدای برند چیه؟
صدای برندت شخصیتیه که برندت توی همه ارتباطاتش داره. صدای برندت بهت میگه چی بگی و چطور بگی. صدات باید منحصر به شرکتت باشه و ارزشهای شرکتت رو منعکس کنه. با این تفاوتها، میتونی از سر و صدای اطراف متمایز بشی.
صدای برندت باید با مخاطبت همخوانی داشته باشه و اعتمادشون رو بسازه. در بازار ایالات متحده، ۹۰٪ مصرفکنندهها میگن که اعتماد به برندهایی که میخرن یا استفاده میکنن مهمه. صدای برندت به مشتریهات نشون میده که از محتوای شرکتت، خدمات و حتی خدمات مشتریت چی انتظار داشته باشن.
چرا صدای برند مهمه؟
صدای برند یه چیزی شبیه سفیر برندته. تو فرضهایی درباره یه برند ناشناخته خواهی داشت اگه سفیرانش کلاههای گاوچران صورتی بپوشن یا سهتیکه مشکی. و بلافاصله میدونی که آیا تو مخاطب هدف هستی یا نه.
صدای یه برند معمولاً توسط چهار تا صفت یا بیشتر تعریف میشه: “واضح، کمککننده، انسانی و مهربان” و بلافاصله میگه آیا تو یه برند کلاه گاوچران صورتی هستی (پرحباب، بازیگوش، جوان، بیپروا) یا یه برند سهتیکه مشکی (جدی، رسمی، مقتدر، انحصاری).
هر بخش از متنی که برندت تولید میکنه، چه صفحه “درباره ما” در وبسایتت باشه یا بازی روی پشت جعبه غلات، باید صدای منحصر به فرد برندت رو به نمایش بذاره.
به اون چهار تا صفت فکر کن چون صدای برندت باید در سراسر چندین پلتفرم و حتی احتمالاً در سراسر کشورها و فرهنگها منتقل بشه. این یه عملکرد داخلی مهم هم داره. یه صدای برند بهخوبی تعریف شده مجموعهای همگون از راهنماها رو برای نویسندهها، بازاریابها، تولیدکنندههای محتوا و حتی طراحهای گرافیکت ایجاد میکنه.
“بهخوبی تعریف شده” کلید اینجاست — میتونی یه دسته صفت رو به دیوار بچسبونی و امیدوار باشی که چیزی اثر میکنه، ولی بدون یه توضیح محکم از اینکه “واضح، کمککننده، انسانی و مهربان” یعنی چی، در خطر محتوای مبهم یا ناسازگار هستی.
وقتی صدای برندت رو به درستی مشخص کردی، میتونی مستقیماً با مخاطبت صحبت کنی، مشتریها یا کاربران جدید جذب کنی و ویژگیهای منحصر به فرد برندت رو بیان کنی.
ایجاد صدای برند
مشتریهات رو وارد مکالمه کن تا احساس کنن که به برندت متصل هستن. اگه یه مشتری احتمالی احساس کنه که مستقیماً باهاش صحبت میکنی، یعنی صدای برندت رو درست انجام میدی.
1 – با مأموریت شرکتت شروع کن.
ارزشهای خودت و مأموریت شرکتت حیاتی هستن وقتی که در مسیر صدای برندت قدم برمیداری.
لورِن ناتورال، مدیر شبکههای اجتماعی در تایدز، یه سازمان غیرانتفاعی که عدالت اجتماعی رو پیش میبره، موافقه که ارزشها پایههای صدای برندت رو تشکیل میدن. “نمیتونی یه رویکرد مبتنی بر ارزشها به بازاریابی داشته باشی اگه شرکتت واقعاً اون ارزشها رو به شکل معناداری زندگی نکنه یا اجرا نکنه.”
ناتورال اولین مدیر شبکههای اجتماعی در مریم-وبستر هم بود، جایی که حضور شبکههای اجتماعی این دیکشنری رو از تقریباً هیچ به یه چیز قابل توجه تبدیل کرد. “اونا هر روز یه کلمه روز به همه کانالهای اجتماعی پست میکردن.” اما ناتورال تونست این رو به یه چیز جذاب تبدیل کنه که همه دنبالش میکنن.
ناتورال میگه که مریم-وبستر اون نوع استراتژی پیچیدهای که یه شرکت بزرگ هزینه زیادی براش میکنه نداشت. اما چیزی که داشت، ارزشهای بهخوبی تعریف شده و مشترکی درباره جالب بودن زبان، مهم بودنش و این که همیشه در حال تغییره بود.
اون این ارزشها رو خلاصه میکنه: “کلمات و زبان سرمایه فرهنگی نیستن. اونها مال نخبهها نیستن. میتونی به کلمات و زبان اهمیت بدی و همچنین به نحوه تغییر زبان علاقه داشته باشی.”.
از این ارزشها، اون صدای برند معروفی ساخت (با توجه به افزایش ۴۵۶٪ مخاطبان توییتر).
2 – استفاده از پرسونای خریدار بهعنوان الهام برای صدای برندت
پرسونای خریدار باید به چند سوال حیاتی پاسخ بده تا صدای برندت را بشناسی: به کی میخوای برسونی؟ چی از برندت نیاز دارن؟ برندت چی میتونه بهشون ارائه بده که هیچ کس دیگه نمیتونه؟
تحقیق درباره مخاطب میتونه بهت کمک کنه تا انواع دیگهای از محتوا که بهطور قابل اعتمادی برای مخاطبت جذابه رو شناسایی کنی.
ابزارهایی مثل گوگل آنالیتیکس یا حتی یه نظرسنجی ساده از مخاطبت میتونن بهت کمک کنن تا سایتهای دیگهای که خوانندههات بازدید میکنن رو تعیین یا تأیید کنی.
رایان شَتاک، استراتژیست رسانه دیجیتال که چهار سال شبکههای اجتماعی Dictionary.com رو مدیریت کرده، میگه: “شناختن مخاطبت واضحه، اما یه قدم بیشتر بردار. به مخاطبت احترام بذار.”
پرسونای خریدار Dictionary.com — یا کاربران هدفش — احتمالاً تصویری از کسی که بلافاصله بعد از نیمه شب بازی کلمات Connections نیویورک تایمز رو انجام میده، نقاشی میکنه.
“فکر میکنم امنه بگم که افرادی که یه حساب دیکشنری رو در اینستاگرام دنبال میکنن، همچنین افرادی هستن که کتاب میخونن و پازلهای متقاطع انجام میدن,” به قول شَتاک.
“بنابراین میتونم درباره کاما آکسفورد شوخی کنم. میتونم از یه میم برای به اشتراک گذاشتن ریشهیابی یه کلمه استفاده کنم.”
اگه صدات با مخاطبت همخوانی نداره، به آزمایش کردن ادامه بده.
3 – نگاه به محتوای بهترین عملکردت
اگه مدتی است که داری محتوا منتشر میکنی، نگاه کن به بهترین عملکردهات که بهترین بازخورد را داشتن تا بفهمی چی با مخاطبت همخوانی داره.
چطور میتونی صدای برندت رو تو اون محتوا توصیف کنی؟ ممکنه مطمئن و مقتدر باشه، با دانش عمیق موضوعی که توسط تحقیقات اصلی پشتیبانی میشه. ممکنه بازیگوش و بیپروا باشه، با استفاده از میمها و ارجاعات فرهنگ پاپ برای ارتباط با مخاطبت.
لیستی از صفتهایی که صدات رو توی بهترین محتوات توصیف میکنه، تهیه کن و عناصر مشترک رو برجسته کن. از اونجا، میتونی شروع کنی به تصمیمگیری استراتژیک درباره اینکه کدوم عناصر باید در سراسر برندت تکرار بشن.
4 – تهیه لیستی از کارهایی که باید بکنی و نباید بکنی
اگه در تعریف صدای برندت گیر کردی، سعی کن تعریف کنی که نمیخوای چی باشه.
برای مثال، شاید تیمت این اظهارات رو مطرح کنه:
- صدای برند ما اغراق نداره..
- صدای برند ما بیش از حد جدی نیست.
- صدای برند ما بزرگنمایی نداره.
- صدای برند ما دوستانه نیست.
وقتی این اظهارات رو بررسی کردی، میتونی شروع کنی به شکل دادن به ضد اونها. به عنوان مثال، لیست بالا ممکنه صدای برندی که خاکی، بامزه، غیر رسمی و فروتن باشه رو به دست بیاره.
5 – ایجاد یه سند ارتباطی برای هماهنگی محتوای برندت
وقتی صدای برندت رو ایجاد کردی، باید اطمینان حاصل کنی که کل شرکتت میتونه از اون صدا توی همه مواد بازاریابی استفاده کنه.
اگه شرکتت فقط از نویسندههای داخلی استفاده میکنه، یه دوره آموزشی برای کارکنان جدید ایجاد کن تا یاد بگیرن چطور برای برندت بنویسن. اگه با نویسندههای مهمان خارجی کار میکنی، راهنماهای عمومی ایجاد کن تا مطمئن شی همه نوشتارها صدای مناسب برند رو بهخوبی منتقل میکنن.
6. پر کردن یه قالب صدای برند با ۳-۵ ویژگی اصلی صدا
از یه جدول برای رسمی کردن فرآیندت استفاده کن. سه تا پنج ویژگی اصلی که به نظرت برای صدای برندت مهمه رو بنویس و توضیح بده که نویسندههات چطور میتونن این ویژگیها رو توی نوشتارهاشون بهکار ببرن.
این مرحله برای ترجمه ایدهها به عمل مهمه — نویسندههات چطور میتونن یه صدای “فروتن، اصیل” رو توی نوشتارهاشون ایجاد کنن؟
چند مثال یا مشاورههای عملی بده تا صدای برندت توی همه محتوای شرکت بهخوبی بیاد، بدون توجه به نویسنده.
برای اینکه ببینی یه قالب صدای برند در عمل چطور میتونه باشه، نگاهی به قالب صدای برندهای زیر بنداز.
نکات برتر از حرفهایها
با اینکه شبکههای اجتماعی فقط یکی از بخشهای صدای برند هستن، ولی اغلب از عمومیترین و پرکاربردترینها هستن. این نکات را حرفهای ترین افراد فعال در شبکههای اجتماعی میگویند:
۱. انسانی باش
کیرنز میگه از خودت بپرس: “آیا یه آدم واقعی اینو میگه؟ آیا توی این چیزی هست که قابل ارتباط باشه و کسی بتونه بهش وصل بشه؟” شتاک به من میگه: “این یه دیکشنری نشسته پای کامپیوتر نیست. این یه آدم واقعییه.”
۲. به مخاطبت احترام بذار
احترام گذاشتن به مخاطب مهمه: فقط نباید مخاطبت رو بشناسی، باید بهشون احترام بذاری.
۳. محصول و فرهنگ برندت رو منعکس کن
اگه سعی کنی فرهنگ یه برند دیگه رو تقلید کنی، امتیازهای اصالت رو نخواهی برد. برعکس، اگه فرهنگ شرکتت عالیه — اون رو تو شبکههای اجتماعی به کار ببر و جشن بگیر.
۴. با فرهنگ روز مرتبط باش، ولی نه به هزینه هویت برندت
این به این معنی نیست که همه چیز رو به میم تبدیل کنی — ولی اگه با برندت همخوانی داره، میمها هم بازی عادلانهیه. شتاک میگه که توی Dictionary.com همیشه از خودش میپرسید: “آیا این پست آموزشییه؟ آیا سرگرمکنندهست؟” اگه نتونست به هر دو جوابِ بله بده، میدونست که پست خوب عمل نمیکنه چون هیچ ارزشی اضافه نمیکرد.
مثالهای صدای برند
قبل از اینکه شروع به ساخت صدای منحصر به فردت کنی، به الگوهایی نگاه کن که لحنشون رو به کمال رسوندن. اینجا ۱۰ مثال برای شروع وجود داره. میتونی صدای برندهای متمایز دیگه رو توی ویدئو پایین ببینی.
۱. هاباسپات
یک سال پیش، احتمالاً بیشتر از همه توی شبکههای اجتماعی هاباسپات توضیحات محصول پیدا میکردی تا میمهای تابستان. اما بعد تیم اجتماعی شروع به آزمایش با لحن صدای بیشتر نسل Z و میلنیال کرد. کیرنز به من میگه که این هنوز در حال پیشرفته و هر ماه تیم به دقت نگاه میکنه که چی خوب عمل میکنه و چی نه. “ما در حال کشف این هستیم که چطور درباره محصول هاباسپات صحبت کنیم به طریقی که جذاب باشه، ارزش افزوده داشته باشه و با فرهنگ روز مرتبط باشه.”
مرتبط بودن با فرهنگ و به موقع بودن دو مورد بزرگ برای تیم اجتماعی هستن. کیرنز میگه همیشه از خودش میپرسه چطور میتونن محصول هاباسپات رو به “چیزی فوقالعاده مرتبط یا چیزی که مدیران در حال حاضر تجربه میکنن” وصل کنن. “اگه فقط تو خلأ درباره محصولمون صحبت کنیم، حتی با صدای برند بامزهمون، ممکنه شکست بخوره.” کیرنز میگه که هرچند صدای برندت باید قابل شناسایی و سازگار باشه، “باید کمی انعطافپذیری داشته باشه” تا بتونی اون رو به پلتفرمهای مختلف تطبیق بدی.
۲. دولینگو
طبق راهنمای برند دولینگو، دیو هم “پافشار” و هم “کمی ناهنجار” است. صدای تعریفشده برند دولینگو شامل بخشی به نام “شخصیت برند” است که توضیح میده که اگه دولینگو یه سلبریتی بود، کی میشد (تروِر نوا)، یه وسیله نقلیه (یک وسپا) و یه آهنگ (آهنگ Queen’s “Don’t Stop Me Now”). زاریا پروِز، مدیر ارشد جهانی شبکههای اجتماعی دولینگو، در مصاحبهای با Contagious در سال ۲۰۲۳ گفت: “بزرگ فکر کن، ولی کوچک تکرار کن.” اگه زمانی رو توی شبکههای اجتماعی گذرونده باشی، با خرابیهای گهگاهی دیو آشنا هستی — که همه با درخواست پروِز برای کنترل حساب تیکتاک دولینگو که قبلاً خوابیده بود، شروع شد.
۳. تایتل ناین
تایتل ناین یه شرکت پوشاک ورزشی مخصوص زنان و متعلق به زنانه که یه حس دوستانه و شوخ با یه مشت قدرتمند ترکیب میکنه. روبین گان، نویسنده مستقل، توی وبسایتش مینویسه که T9 اون رو آورد تا نوشتاری بنویسه که “DNA شجاع و قوی برند رو که اونو از رقبای ‘نرمتر’ توی این دسته متمایز میکنه، تقویت کنه.”
صفحه “چه کسی هستیم” تایتل ناین این صدا رو بهخوبی دربرمیگیره: با زبانی واضح و ساده نوشته شده که عشق برند به فضای باز و حمایت پایدارش از زنان رو تأکید میکنه.
این گرافیک از فروشگاه آنلاینش جنبه بازیگوشتر صدای برند تایتل ناین رو نشون میده، مشهود توی رنگها و الگوهای روشن، نوع حروف غیررسمی که “Trail Shop” استفاده میکنه و دعوت به “تراک کردن توی خاک.”
تایتل ناین راهنمای برند عمومیایی نداره، ولی من صدای اون رو دوستانه، قدرتمند، بازیگوش و مستقیم توصیف میکنم.
۴. هو گیوز ا کرپ ( WGaC)
یه داستان واقعی: یه نماینده خدمات مشتری در کپیتال وان یه بار مجبور شد لیستی از هزینههای اخیر کارت اعتباری رو برام بخونه تا بتونم تأیید کنم که مال من بودن یا کلاهبرداری. بنده خدا کاملاً خجالت زده شده بود از اینکه “Who Gives a Crap” رو با صدای بلند بخونه و میگفت: “این اسم شرکت هست، من فقط از روی لیست میخونم، این من نیستم که اینو میگم.”
بنابراین شاید اون هدف مخاطب WGaC نیست، که به موضوع دستمال توالت خیلی راحتتر نزدیکه. صفحه “درباره ما” WGaC داستان جوکهای توالت و تغییر جهان رو تعریف میکنه. بهطور موفقیتآمیز چیزی که اینقدر مضحکه رو با یه مشکل جهانی بسیار واقعی و جدی ترکیب کردن کار آسونی نیست، ولی توانایی راه رفتن روی این خط به خوبی صدای برند رو خلاصه میکنه.
“تغییر دادن دنیا” میتونه یه ارزش سخت برای منتقل کردن توی صدای برند باشه، چون برند (و افرادی که پشتش هستن) باید به طور ملموس به وعده تأثیرگذاری تغییر عمل کنن.
WGaC خیلی از جزئیات خاصی که نشون میده که دسترسی نداشتن به توالت یه مشکلیه که بنیانگذارانش واقعاً بهش اهمیت میدن رو ارائه میده. توصیفات محصولات هم همین کار رو میکنن. این یکی رو برای یه نسخه ویژه شعر دستمال توالت بگیر (من اینو نمیسازم):
“خلق یه شعر توی توالت” واقعاً سخت با شعرای وحشتناک قابل رقابته. توصیف محصول با این جمله به پایان میرسه: “و چون ما ۵۰٪ از سودها رو اهدا میکنیم، فقط شعر نمیسازید، دارید کار خوبی هم میکنید!” — یادآوری وعده برند با یه لحن مضحک و غیررسمی.
صدای برند WGaC ممکنه به عنوان شوخ (تقصیر از عمد) و دلباز ولی ریشهدار در یه علت بسیار جدی، غیررسمی و محاورهای توصیف بشه.
۵. پاپی
نوشابه پاپی از لحظهای که وارد وبسایت زرد و صورتی چشمگیرش میشی، صدای خودش رو فریاد میزنه. معروف به داشتن صدای دوستدار نسل Z، وبسایت DrinkPoppi.com بیشتر شبیه یه فید نئونی اینستاگرام به نظر میرسه تا یه وبسایت برای آب گازدار طعمدار.
صفحه درباره ماش با “دوستان جدید” مثل بیلی آیلیش و پست مالون لاف میزنه و حتی ثبتنام خبرنامهش میگه: “بیایید دوست بشیم.”
آژانس خلاق مسئول برندسازی پاپی توصیف میکنه “دنیای پاپی” رو به عنوان “عجیب و غریب، نوستالژیک و زنده.” من به اون “غیررسمی” یا “آزاد” هم اضافه میکنم.
۶. اسپاتیفای
چه در حال تماشای یه تبلیغ تلویزیونی باشی، چه از کنار یه بیلبورد رد شی، یا توی حسابهای اجتماعی اسپاتیفای بگردی، همیشه یه صدای ثابت رو میبینی. لحن برند اسپاتیفای همیشه بامزه، جسور، مستقیم و مختصره.
مثلاً، در بخشی از کمپین تبلیغاتی اسپاتیفای در سال ۲۰۱۹، “بذار آهنگ پخش بشه”، هست. اسپاتیفای خودش رو زیادی جدی نمیگیره. این تبلیغ افرادی رو به سخره میگیره که اینقدر احساسی توی یه آهنگ درگیر میشن که تا وقتی آهنگ تموم نشه، برنامههاشون رو ادامه نمیدن.
همین صدای برند رو توی کانالهای اجتماعی اسپاتیفای هم میبینی. مثلاً توی حساب توییترش، برند اغلب توییتهایی مرتبط با موسیقی جدید رو به شکلی غیررسمی و دوستانه پست میکنه.
اگه برند اسپاتیفای یه آدم بود، قطعاً بذلهگو، طعنهآمیز و بهروز با ارجاعات فرهنگ پاپ امروز بود. این شخصیت رو توی همه کانالهای ارتباطی اسپاتیفای میبینی.
۷. میلچیمپ
برای بررسی صدای برند میلچیمپ، به راهنمای سبک محتوای شرکت نگاهی بنداز. توی راهنمای سبک، میلچیمپ مینویسه: “میخوایم به مردم آموزش بدیم بدون اینکه بهشون نازکشی کنیم یا گمراهشون کنیم. با استفاده از شوخطبعی خاص و صدای محاورهای، با زبان بازی میکنیم تا به کارشون شادی بیاریم…. ما خودمون رو زیادی جدی نمیگیریم.”
حتی توی راهنمای سبک هم میتونی صدای برند میلچیمپ رو بشنوی. شرکت بهطور مداوم یه صدای محاورهای، مستقیم و بازیگوش رو توی همه محتوای خودش برقرار میکنه.
مثلاً، توی این پست وبلاگ، برند درباره “پرسوناهای خیلی غیرعلمی” مختلفی مینویسه، از جمله بزِ غشکن. ارائهدهنده خدمات ایمیل این پرسونا رو با این جمله توصیف میکنه: “وقتی ترسیده، عضلاتش سفت میشن و درست میافتن.”
اونا بعداً به این ویدیوی خندهدار لینک میدن. همونطور که از این مثال میبینی، میتونی صدای برند رو به شکلهای ظریف ولی مؤثر تداعی کنی. اگه وبلاگنویس به جای این جمله نوشته بود: “اگه یه بز ترسیده باشه، عصبی میشه. عضلات حیوان منقبض میشن و در نتیجه غش میکنه”، صدای نویسنده بیشتر به یه ژورنال علمی شبیه میشد تا میلچیمپ.
۸. فنتی بیوتی
صفحه “درباره ما” شرکت زیبایی ریحانا مینویسه: “قبل از اینکه BadGalRiRi باشه: آیکون موسیقی، مد و زیبایی، روبین ریحانا فنتی یه دختر کوچولو توی باربادوس بود که با رژلب مادرش متحیر شده بود. اولین باری که خودش از لوازم آرایش استفاده کرد، دیگه هرگز به عقب نگاه نکرد. آرایش تبدیل به اسلحه انتخابیاش برای بیان خود شد.”
حتی از همین قطعه کوتاه هم مشخصه که صدای فنتی بیوتی جسور، مستقیم و شاعرانه است. زبانی مثل “تحت تأثیر قرار گرفتن از رژلب مادرش” و “اسلحه انتخابی برای بیان خود” این صدا رو تقویت میکنه. با این حال، لحن اون هم به طرز غیرقابل انکاری غیررسمیست — شبیه به طرز صحبت با بهترین دوستت.
صدای برند بهطور کامل با مخاطبان هدفش هماهنگی داره: نسل جوان میلنیالها و نسل Z که به آرایش به عنوان یه فرصت برای بیان اصیل اهمیت میدن.
۹. Clare Paint
کلیر، یه سایت رنگ آنلاین، صدای برند بالغ، سرزنده و شادابی ایجاد کرده تا یه حس سبک و دوستانه به محتوای برندش بده.
برای مثال، به عنوان یکی از پستهای اخیر وبلاگش نگاه کن: “۶ اتاق شیک در اینستاگرام که برای دیوارهای صورتی مورد قویای ارائه میدن.” این پست از عباراتی مثل “صورتی هزاره”، “دیوارهای صورتی قدرت ماندگاری واضحی دارن”، و “طراحان و علاقهمندان به DIY بهطور یکسان با آغوش باز این سایه بازیگوش رو پذیرفتن” استفاده میکنه.
زبان برند دوستانه، شیک و حرفهایه و به خوانندگان مربوط میشه در حالی که تخصص برند در دکوراسیون خانه رو هم نشون میده. این صدا در همه کانالها واضح دیده میشه. به این پست اینستاگرام نگاه کن، برای مثال: “وقتی اولین اتاق خواب نوزاد توی تابلوی چشمانداز بزرگسالیت قرار میگیره” برند رو مثل یه خواهر بزرگتر (و شیکتر) خوبنهاد احساس میکنه. اشاره به پسر بچه COO هم یه فرصت دیگه برای ایجاد ارتباطات اصیل با دنبالکنندگان Clare هست.
۱۰. Skittles
اسکیتلز اغلب پستهای خندهدار شبکههای اجتماعی ارسال میکنه که هر زبان تبلیغاتی و دروغین رو از بین میبره تا یه چیزی خیلی واقعیتر به جا بذاره. این توییت رو بگیر که میگه: “به اسکیتلز برای بهترین برند توی توییتر رأی بدید تا بتونیم شغلامونو حفظ کنیم!” صدای برند که هوشمندانه و اصیل هست، کار خوبی در ایجاد حس صحبت با یه کارمند شرور پشت صحنه انجام میده. عامل “نمیتونم باور کنم که اینو پست کردن” محتوا رو تازه و هیجانانگیز نگه میداره. علاوه بر این، برند کار خوبی در ایجاد ارجاعات به فرهنگ پاپ، مثل این ارجاع Mean Girls، برای برجسته کردن جوانی برند انجام میده. استفاده اسکیتلز از خندهداری و شوخی توی تبلیغات معروفش هم دیده میشه. توی یکی از تبلیغات ۲۰۲۲، شرکت تبلیغات هدفمند رو به تمسخر میگیره. در حالی که دو نفر یه ویدیو یوتیوب رو تماشا میکنن، اونا نظر میدن که تبلیغاتشون اینقدر هدفمندن که انگار اسکیتلز داره به مکالمشون گوش میده. سپس، یه مرد با یه میکروفون بوم از کف زمین میافته. اسکیتلز بهطور حرفهای همون لحن رو در همه رسانهها حفظ میکنه، و تعهد برند به صدای خودش رو نشون میده.
ساختن صدای برندت
و این هم از این! تو الان در مسیر ساختن یه صدای برند قوی و جذاب برای کسبوکار خودت هستی.
لوگو، پالت رنگی و فونت همگی جنبههای مهم برندینگ هستن. اما فراتر از اون، یه برند خوب با یک داستان و محتوای خوب شروع میشه. و محتوای خوب نمیتونه بدون یه صدای قوی وجود داشته باشه.
منبع: https://blog.hubspot.com
یک نظر اضافه کنید